جدول جو
جدول جو

معنی عقب افتادگی - جستجوی لغت در جدول جو

عقب افتادگی
(عَ قَ اُ دَ / دِ)
پس ماندگی. دنبال افتادگی نسبت به دیگران. (فرهنگ فارسی دکترمعین)
لغت نامه دهخدا
عقب افتادگی
پشلنگی پس افتادگی پسی پس ماندگی دنبال افتادگی (نسبت به دیگران)
تصویری از عقب افتادگی
تصویر عقب افتادگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عقب افتاده
تصویر عقب افتاده
آنکه در کسب و کار یا علم وهنر از دیگران عقب مانده باشد، در علم روانشناسی عقب مانده
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ مَ / مِ شَ دَ وَ دَ)
پس ماندن: عقب افتادن از قافله، تأخیر کردن درادای چیزی: عقب افتادن مواجب. عقب افتادن مالیات
لغت نامه دهخدا
(اَ دُ تَ / تِ)
آنکه در کارها از دیگران عقب مانده باشد. دنبال افتاده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عقب افتاده
تصویر عقب افتاده
پشلنگ پس افتاده آنکه در کارها از دیگران عقب مانده دنبال افتاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقب افتاده
تصویر عقب افتاده
((~. اُ دِ))
عقب مانده، ناقص، معلول، کسی که در انجام کار یا کسب دانش از دیگران عقب تر باشد
فرهنگ فارسی معین
توسعه نیافته، معوق، منگول، ناقص الخلقه
متضاد: پیشرفته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
يتخلّف
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
Lag
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
retarder
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
відставати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
遅れる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
отставать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
پیچھے رہنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
পিছিয়ে থাকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
ล่าช้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
kuchelewa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
geride kalmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
opóźniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
להתעכב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
늦어지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
tertinggal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
verzögern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
vertragen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
rallentare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
retrasar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
atrasar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عقب افتادن
تصویر عقب افتادن
पिछे रहना
دیکشنری فارسی به هندی